می ترسم بیشتر از همه از خودم توی سایت هیشکی نیست جز من و سر فصلی که تو دستمه
یعنی سرانجام این گوش ماهی لب دریا چی می شه؟
بازم می ترسم بازم از خودم گاهی وقتا اونقدر می ترسم که جرات ندارم به خودم نزدیک بشم مثل الان که دارم با تایپ کردن از خودم فرار می کنم تا کی شو نمی دونم شاید تا اونجایی که یا من من بشم یا آسمونش همین رنگ نباشه خدا یا کمکم کن به همه اونایی که از خودشون می ترسن کمک کن
خدایا آخر این قصه چی می شه؟ یادت باشه حتی از دل نه حتی به زبون نه حتی تو دنیای واقعی نه حتی به خاطر خودت نه ولی ازت کمک خواستم یادت باشه یادتباشه...
|